کد مطلب:316715 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

طلاکاری در سقاخانه
جناب حجت الاسلام و المسلمین شیخ موسی فخر روحانی نقل می كند: در سال های آخر عمر رژیم سابق برای امر تبلیغ به حسینیه اصفهانی های مقیم آبادان دعوت شدم و گاهی وقت ها نامه هایی از گروه های وابسته به خارج به عنوان ایراد بر اسلام به دست من



[ صفحه 122]



می رسید و من به آن سؤالات پاسخ می دادم. در یكی از نامه ها گفته شده بود چرا این همه پول صرف طلا كاری در سقاخانه حسینیه شده است، در حالی كه تهی دستانی هستند كه وضع مالی آن ها خوب نیست. در جواب آن ها گفتم: بهتر است این موضوع را با هیئت حسینیه در میان بگذاریم. یك روز دو نفر از آن ها را در همان مجلس دیدم، آن ها چنین پاسخ دادند: بهتر است با كسی كه این در را خریده صحبت كنید. بانی آن نیز در مجلس حضور داشت، وقتی جریان را از او سؤال كردم، پاسخ داد: من در یكی از سفرها هنگام بازگشت به آبادان ناگهان بر اثر سرعت زیاد، لاستیك جلوی ماشینم تركید و همه ی سرنشینان ماشین از خانواده ام بودند، ماشین از كنترل من خارج شده بود و روی جاده می غلطید. در همان لحظه این جمله از قلب من گذشت: یا ابوالفضل! از خداوند بخواه كه ما را از این خطر حفظ كند، اگر من و خانواده ام سالم ماندیم، در سقاخانه حسینیه اصفهانی ها را طلا كاری می كنم. سپس ماشین چند بار غلطید و ایستاد، من نمی توانستم ماشین را به آبادان ببرم و همان جا رهایش كردم؛ به محض رسیدن به آبادان به حسینیه آمدم و این اثر ناقابل را تقدیم این سقاخانه كردم. [1] .



[ صفحه 123]




[1] حضرت ابوالفضل عليه السلام مظهر كمالات و كرامات، ج 2، ص 352 - 353.